English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5836 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wine does not a with me U شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bacchus U رب النوع شراب و باده
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
archimedes U کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
bibulous U باده دوست باده نوش
winery U کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity U حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass U لیوان شراب پیمانه شراب
All is not gold that glitters. <proverb> U هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk U دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open U به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
wines U باده
wine U باده
the juice of the grape U باده
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
oenomeeter U باده سنج
rummer U جام باده
oenology U باده شناسی
oenologist U باده شناس
libertines U باده گساروعیاش
malt worm U باده خور
bacchant U باده پرست
toper U باده گسار
chalices U جام باده
wineshop U باده فروشی
oenomel U باده انگبینی
canned U مست باده
chalice U جام باده
benders U باده پرستی
wino U باده پرست
maenad U زن باده گسار
quaffer U باده گسار
libertine U باده گساروعیاش
bacchvs U رب النوع باده
to drink wine U باده نوشیدن
vinous flavour U مزه باده
bender U باده پرستی
menad U زن باده گسار
vinosity U باده گساری
guzzler U باده خوار
guzzler U باده خور
vinous U ماننده باده
malleable U سازگار
simpatico <adj.> U سازگار
maladjusted U کژ سازگار
compossible <adj.> U سازگار
compatible <adj.> U سازگار
consistent U سازگار
well adjusted U سازگار
towardly U سازگار
incompatible U نا سازگار
harmonic U سازگار
congruous U سازگار
agreeable U سازگار
matchable U سازگار
salubrious U سازگار
in tune U سازگار
favourable U سازگار
bacchantic U وابسته به باده گساری
bacchanalia U جشن باده گساری
muscadine U باده انگور مشک
sherry cobbler U باده سفیداشپانی بالیمووقندوغیره
puncheon U بشکه یاخمره باده
wine bibber U باده نوش میگسار
Intoxicated with pride . U مست باده غرور
self consistent U خود سازگار
syntonic U سازگار بامحیط
downward compatible U سازگار رو به پایین
adaptive system U سیستم سازگار
adjust U سازگار کردن
adaptive radiation U پرتوش سازگار
pledges U باده نوشی بسلامتی کسی
barkeep U باده فروش صاحب میکده
barkeeper U باده فروش صاحب میکده
greybeard U کوزه سنگی برای باده
pledging U بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledge U باده نوشی بسلامتی کسی
pledge U بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledged U باده نوشی بسلامتی کسی
pledged U بسلامتی کسی باده نوشیدن
bacchanal U الههء باده وباده پرستی
sangaree U باده قرمز ادویه زده
pledging U باده نوشی بسلامتی کسی
toast U باده نوشی بسلامتی کسی
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
stum U شیره انگور باده تازه
pledges U بسلامتی کسی باده نوشیدن
toasted U باده نوشی بسلامتی کسی
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
toasts U باده نوشی بسلامتی کسی
toasting U باده نوشی بسلامتی کسی
compatible software U نرم افزار سازگار
salubriously U بطور سازگار یا گوارا
software compatible U نرم افزار سازگار
harmonious U موزون سازگار موافق
self consistent field U میدان خود سازگار
bacchanalian U وابسته به جشن باده گساری و شادمانی
cellaret U گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
self consistent field methode U روش میدان خود سازگار
adjusting U وفق دادن سازگار کردن
adjusts U وفق دادن سازگار کردن
vectra pc tm U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
ibm pc compatible computer U کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
pc 00 U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
tandy model 000hl U IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
hartree methode U روش میدان خود سازگار
it is past all hope U جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
supernaculum U باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
lachryma christi U باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
wine cooper U کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
ISA U - بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود
Industry Standard Architecture U استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
add up <idiom> سازگار و قابل قبول به نظر رسیدن
to be congenial to somebody [things] U برای کسی سازگار بودن [اشیا]
hayes compatible modem U تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
pom U یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
poms U یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
Hayes Corporation U مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
downward compatible U کامپیوتر سازگار با کامپیوترنسل قبل همساز رو به پایین
Atari ST U و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
pc write U IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
ithyphallic U وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
wine U شراب
viniferous U شراب زا
wines U شراب
bacchus U شراب
the juice of the grape U شراب
guzzler U شراب خور
binges U شراب خواری
oenologist U شراب شناس
wine maker U شراب ریز
cider U شراب سیب
grcen wine U شراب نارس
binge U شراب خواری
decant U ریختن شراب
winebibber U شراب خور
vermt U شراب افسنطین
winegrower U شراب ساز
wineglass U جام شراب
viniculture U شراب سازی
wino U معتاد به شراب
oenomel U شراب عسلی
viniferous U دارای شراب
decants U ریختن شراب
decanting U ریختن شراب
decanted U ریختن شراب
riesling U شراب سفید
rhenish wine U شراب اسمانی
grcen wine U شراب تازه
wineskin U مشک شراب
enology U شراب شناسی
it is a racy wine U شراب رادارد
wines U شراب نوشیدن
fortified wine U شراب قوی
ustulation U سوزاندن شراب
wine U شراب نوشیدن
viticulturist U شراب ساز
vinal U بشکل شراب
vinous flavour U طعم شراب
pottle U رطل شراب
grail U جام شراب
filtrate U شراب ناب
wine cellar U انبار شراب
wine cellar U شراب دخمه
fortified wines U شراب قوی
cochineal U قرمز شراب کش
clarets U نوعی شراب قرمز
winepress U خمره شراب سازی
vermouths U شراب شیرین افسنطین
vermouth U شراب شیرین افسنطین
claret U نوعی شراب قرمز
fortified wine U شراب تقویت شده
goblet U گیلاس شراب تکه
goblets U گیلاس شراب تکه
jeroboam U جام شراب بزرگ
fortified wines U شراب تقویت شده
gill U پیمانهای برای شراب
scuppernong U شراب انگور مشک
wineglasful U گیلاس شراب خوری
fiascos U ناکامی بطری شراب
chablis U نوعی شراب سفید
chianti U نوعی شراب قرمز
gladstone U نوعی شراب ارزان
wineshop U مغازه شراب فروشی
frutex U شراب شربت الکلی
fiasco U ناکامی بطری شراب
vintners U عمده فروش شراب
enology U مبحث شراب شناسی
loading U امیختن موادخارجی به شراب
vintner U عمده فروش شراب
vinic U مربوط به شراب یا الکل
chalice U گیلاس شراب [در مراسم]
goblet U گیلاس شراب [در مراسم]
maderia U شراب محصول مادریا
Recent search history Forum search
1اصطلاحاترنگ قرمز به فارسب
1I am good with figures,how about you?
1Any man who does not respect a woman is probably homosexual.
1It's not business to you
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
1nonconversation
2single gas
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com